loading...
موفقيت و شادي
موفق بازدید : 3 یکشنبه 12 آذر 1391 نظرات (0)

مدير به منشي ميگه براي يه هفته بايد بريم مسافرت کارهات رو روبراه کن...
منشي زنگ ميزنه به شوهرش ميگه: من بايد با رئيسم برم سفر کاري, يه هفته خونه نميام...
شوهره زنگ ميزنه به دوست دخترش, ميگه: زنم يه هفته ميره ماموريت کارهات رو روبراه کن...
دوست دختره هم که تدريس خصوصي ميکرده به شاگردش زنگ ميزنه ميگه: من تمام هفته مشغولم نميتونم بيام...
پسره زنگ ميزه به پدر بزرگش ميگه: معلمم يه هفته کامل نمياد, بيا هر روز بزنيم بيرون و هوايي عوض کنيم...
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدير شرکت هست به منشي زنگ ميزنه ميگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام دارم ميرم گردش...
منشي زنگ ميزنه به شوهرش و ميگه: ماموريت کنسل شد من دارم ميام خونه...
شوهره زنگ ميزنه به دوست دخترش ميگه: زنم مسافرتش لغو شد نيا اينجا متاسفانه نميتونم ببينمت...
دوست دختره زنگ ميزنه به شاگردش ميگه: کارم عقب افتاد و اين هفته بيکارم پس دارم ميام که بريم سر درس و مشق...
پسر زنگ ميزنه به پدر بزرگش و ميگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و مياد...
مدير هم دوباره گوشي رو ور ميداره و زنگ ميزنه به منشي و ميگه برنامه عوض شد حاضر شو که بريم مسافرت ،‌ ، ، بعد دوباره منشی 
.......

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 27
  • بازدید کلی : 356